شماره ٧٤٦: ما صحبت همدگر گزينيم

ما صحبت همدگر گزينيم
بر دامن همدگر نشينيم
ياران همه پيشتر نشينيد
تا چهره همدگر ببينيم
ما را ز درون موافقت هاست
تا ظن نبري که ما همينيم
اين دم که نشسته ايم با هم
مي بر کف و گل در آستينيم
از عين به غيب راه داريم
زيرا همراه پيک دينيم
از خانه به باغ راه داريم
همسايه سرو و ياسمينيم
هر روز به باغ اندرآييم
گل هاي شکفته صد ببينيم
وز بهر نثار عاشقان را
دامن دامن ز گل بچينيم
از باغ هر آنچ جمع کرديم
در پيش نهيم و برگزينيم
از ما دل خويش درمدزديد
ما دزد نه ايم ما امينيم
اينک دم ما نسيم آن گل
ما گلبن گلشن يقينيم
عالم پر شد نسيم آن گل
يعني که بيا که ما چنينيم
بومان ببرد چو بوي برديم
مه مان کند ار چه ما کهينيم
هر چند کمين غلام عشقيم
چون عشق نشسته در کمينيم