شماره ٥١٤: ايا هواي تو در جان ها سلام عليک

ايا هواي تو در جان ها سلام عليک
غلام مي خري ارزان بها سلام عليک
ايا کسي که هزاران هزار جان و روان
همي کشند ز هر سو تو را سلام عليک
به وقت خواندن آن نامه هاي خون آلود
بخوان ز جانب اين آشنا سلام عليک
تو مي خرامي و خورشيد و ماه در پي تو
همي دوند که اي خوش لقا سلام عليک
به خاک پاي تو هر دم همي کنند پيغام
هزار چشم که اي توتيا سلام عليک
تو تيزگوش تري از همه که هر نفست
ز غيب مي رسد از انبيا سلام عليک
سلام خشک نباشد خصوص از شاهان
هزار خلعت و هديه ست با سلام عليک
چنانک کرد خداوند در شب معراج
به نور مطلق بر مصطفي سلام عليک
زهي سلام که دارد ز نور دنب دراز
چنين بود چو کند کبريا سلام عليک
گذشت اين همه اي دوست ماجرا بشنو
وليک پيشتر از ماجرا سلام عليک