شماره ٤٦٢: آينه ام من آينه ام من تا که بديدم روي چو ماهش

آينه ام من آينه ام من تا که بديدم روي چو ماهش
چشم جهانم چشم جهانم تا که بديدم چشم سياهش
چرخ زمين شد چرخ زمين شد جنت مأوي راحت جان ها
تا که برآمد تا که برآمد بر که جودي خيل و سپاهش
پشت قوي شد پشت قوي شد اختر دولت عدل و عنايت
چون نشود شه چون نشود شه آنک تو باشي پشت و پناهش
شوره زميني شوره زميني کز تو کشد او آب بهاري
سبزتر آمد سبزتر آمد از همه جاها کشت و گياهش
روي چو ماهت روي چو ماهت بست گرو دي با مه و اختر
گشت گروگان گشت گروگان ماه و سما را زلف سياهش
سلسله جنبان سلسله جنبان گشت برادر اين دل مجنون
چون بنشورد چون بنشورد آن مجنون کش شد سر ماهش
دم مزن اي جان دم مزن اي جان برخور کآمد روز مبارک
کيست مبارک کيست مبارک آن که ببيند هم ز پگاهش