شماره ٤٢٤: وقتت خوش وقتت خوش حلوايي و شکرکش

وقتت خوش وقتت خوش حلوايي و شکرکش
جمشيد تو را چاکر خورشيد تو را مفرش
بخرام بيا کاين دم والله که نمي گنجد
ني ميوه و ني شيوه ني چرخ و مه و مه وش
جز ما و تو و جامي دريا کف خوش نامي
چون ديگ مجوش از غم چون ريگ بيا درکش
زان سوي چو بگذشتم شش پنج زنش گشتم
يا رب که چه ها دارد زان جانب پنج و شش
ناساخته افتادم در دام تو اي خوش دم
اي باده در باده اي آتش در آتش
ني بس کن و ني بس کن خود را همه اخرس کن
کاين نيست قرائاتي کش فهم کند اخفش