شماره ٣٧٧: بيا با تو مرا کارست امروز

بيا با تو مرا کارست امروز
مرا سوداي گلزارست امروز
بيا دلدار من دلداريي کن
که روز لطف و ايثارست امروز
دل من جامه ها را مي دراند
که روز وصل دلدارست امروز
بخندان جان ما را از جمالي
که بر گلبرگ و گلنارست امروز
چرا جان ها بر آن لب مست گشتند
که آن جا نقل بسيارست امروز
نواي طوطيان آفاق پر شد
که شکرها به خروارست امروز