شماره ٣٧٦: اگر کي در فرينداش يوقسا ياوز

اگر کي در فرينداش يوقسا ياوز
اوزن يلداسنا بو در قلاوز
چپاني برک دت قر تن اکشدر
اشيت بندن قراقوزيم قراقوز
اگر ططسن اگر رومين وگر ترک
زبان بي زبانان را بياموز
سر چوب تري آن گاه گريد
که يابد آن سوي ديگر تف و سوز
چو اسماعيل قربان شو در اين عشق
که شب قربان شود پيوسته در روز
خمش آن شير شيران نور معنيست
پنيري شد به حرف از حاجت يوز