شماره ٢٦٤: معده را پر کرده اي دوش از خمير و از فطير

معده را پر کرده اي دوش از خمير و از فطير
خواب آمد چشم پر شد کآنچ مي جستي بگير
بعد پرخوردن چه آيد خواب غفلت يا حدث
يار بادنجان چه باشد سرکه باشد يا که سير
سوز اگر از روح خواهي خواجه کم کن لقمه را
گوز اگر مفتوح خواهي کاسه را در پيش گير
اي خدا جان را پذيرا کن ز رزق پاک خويش
تا نماند چون سگان مردار هر لقمه پذير
وقت روزه از ميان دل برآيد ناله زار
بعد خوردن از ره زيرين گشايد پرده زير