شماره ١٨١: بوي دلدار ما نمي آيد

بوي دلدار ما نمي آيد
طوطي اين جا شکر نمي خايد
هر مقامي که رنگ آن گل نيست
بلبل جان ها بنسرايد
خوش برآييم دوست حاضر نيست
عشق هرگز چنين نفرمايد
همه اسباب عشق اين جا هست
ليک بي او طرب نمي شايد
مادر فتنه ها که مي باشد
طربي بي رخش نمي زايد
هر شرابي که دوست ساقي نيست
جز خمار و شکوفه نفزايد
همه آفاق پرستاره شود
گازري را مراد برنايد
بي اثرهاي شمس تبريزي
از جهان جز ملال ننمايد