شماره ٣٩: بيمار رنج صفرا ذوق شکر نداند

بيمار رنج صفرا ذوق شکر نداند
هر سنگ دل در اين ره قلب از گهر نداند
هر عنکبوت جوله در تار و پود آن چه
از ذوق صنعت خود ذوق دگر نداند
وان کو ز چه برافتد در جام و ساغر افتد
مستيش در سر افتد پا را ز سر نداند