شماره ١٢: اندک اندک جمع مستان مي رسند

اندک اندک جمع مستان مي رسند
اندک اندک مي پرستان مي رسند
دلنوازان نازنازان در ره اند
گلعذاران از گلستان مي رسند
اندک اندک زين جهان هست و نيست
نيستان رفتند و هستان مي رسند
جمله دامن هاي پرزر همچو کان
از براي تنگدستان مي رسند
لاغران خسته از مرعاي عشق
فربهان و تندرستان مي رسند
جان پاکان چون شعاع آفتاب
از چنان بالا به پستان مي رسند
خرم آن باغي که بهر مريمان
ميوه هاي نو زمستان مي رسند
اصلشان لطفست و هم واگشت لطف
هم ز بستان سوي بستان مي رسند