شماره ٢٩١: اي خواب به جان تو زحمت ببري امشب

اي خواب به جان تو زحمت ببري امشب
وز بهر خدا زين جا اندرگذري امشب
هر جا که بپري تو ويران شود آن مجلس
اي خواب در اين مجلس تا درنپري امشب
امشب به جمال او پرورده شود ديده
اي چشم ز بي خوابي تا غم نخوري امشب
و الليل اذا يغشي اي خواب برو حاشا
تا از دل بيداران صد تحفه بري امشب
گر خلق همه خفتند اي دل تو بحمدالله
گر دوش نمي خفتي امشب بتري امشب
با ماه که همخويم تا روز سخن گويم
کاي مونس مشتاقان صاحب نظري امشب
شد ماه گواه من استاره سپاه من
وز ناوک استاره اي مه سپري امشب