شماره ٦: بگريز اي مير اجل از ننگ ما از ننگ ما

بگريز اي مير اجل از ننگ ما از ننگ ما
زيرا نمي داني شدن همرنگ ما همرنگ ما
از حمله هاي جند او وز زخم هاي تند او
سالم نماند يک رگت بر چنگ ما بر چنگ ما
اول شرابي درکشي سرمست گردي از خوشي
بيخود شوي آنگه کني آهنگ ما آهنگ ما
زين باده مي خواهي برو اول تنک چون شيشه شو
چون شيشه گشتي برشکن بر سنگ ما بر سنگ ما
هر کان مي احمر خورد بابرگ گردد برخورد
از دل فراخي ها برد دلتنگ ما دلتنگ ما
بس جره ها در جو زند بس بربط شش تو زند
بس با شهان پهلو زند سرهنگ ما سرهنگ ما
ماده است مريخ زمن اين جا در اين خنجر زدن
با مقنعه کي تان شدن در جنگ ما در جنگ ما
گر تيغ خواهي تو ز خور از بدر برسازي سپر
گر قيصري اندرگذر از زنگ ما از زنگ ما
اسحاق شو در نحر ما خاموش شو در بحر ما
تا نشکند کشتي تو در گنگ ما در گنگ ما