چون ميل تو به آب همي بينم اي صنم
مانند چشمه کردم من چشم خويشتن
سقا اگر هميشه کند سوي چشمه ميل
بس چون که ميل نيست تو را سوي چشم من
دانسته اي مگر که بود بي خلاف گرم
آن آب ديده اي که بود از غم و حزن
جانا بيا که سرد همي گردد آب چشم
هر گه که شد جدا دم سرد من از دهن