صفت يار غير مسلم خويش

اي بت زيبا کافر دلي و کافر دين
کفر و ايمان شده از زلف و رخت هر دو يقين
اگر آن ظلمت کاندر دل پر ظلمت توست
روز را بودي تاريک شدي روي زمين
وگر آن نور که بر دو رخ نوراني توست
در دلت بودي جاي تو بدي خلد برين