صفت يار گنگ مي گويد

هر گه که آن نگار شکر لب کند حديث
بر دو لبش حديثش عاشق چو ماه شود
هر حرف از آن که بر لب شيرينش بگذرد
آويزد اندرو و به سختي جدا شود
چونان کند حديث که گويي کنون زبانش
برگفتن حديث همي آشنا شود