آمد آهسته با کرشمه و ناز
دوش نزد من آن نگار طراز
زلف پرپيچ بر شکست به گل
چشم پر خواب سرمه کرده به ناز
بر نهاده بر ابروان چوگان
تير غمزه به چشم تير انداز
گفتمش چون روي به نوميدي
چنگ مانند ناز کرد آغاز
اي نيازي مرا نياز به توست
ورچه دارد به من زمانه نياز
من چو پرداختم به مهر تو دل
تو زماني به وصل من پرداز