هر نفس مي کرد چون از تاب مرگ
رشته عمر عزيزي کو تهي
هر زمان ميشد چو از دست اجل
پيکري در خاک چون سرو سهي
با وجود طفلي از اوضاع چرخ
يافت سيد نعمت الله آگهي
با برادر همرهي کرد اختيار
وز توجه کرد قالب را تهي
فکر تاريخش چو گردم عقل گفت
کرد سيد با برادر همرهي