يارب چه مهر خوبان حسن از جهان برافتد
گيرد بلا کناري عشق از ميان برافتد
دهر آتشي فروزد کابي بر آن توان زد
داغ درون نماند سوز نهان برافتد
عشق از تنزل حسن گردد به خاک يکسان
نام و نشان عاشق زين خاکدان برافتد
رخسار عافيت را کايام کرده پنهان
باد امان بجنبد برقع از آن برافتد
ابروي حسن کز ناز بستست بر فلک زه
تابي خورد ز دوران زه زان کمان برافتد
تخفيف يابد آزارد خلقي شود سبکبار
از پشت صبر و طاقت بار گران برافتد
از محتشم نجوئيد تحسين حال خوبان
هم نکته جو نماند هم نکته دان برافتد