مرا در شش جهت از پنج تن خاطر بود شادان
که هريک در سپهر جاه هستند اختري تابان
هلاکو زان سپس ارغون ابا قاآن منکوشه
که قاآن دوم باشد و زان پس اوکتا قاآن
نخستين باذل و ثانيست راد و سيمين منعم
چهارم مخزن انعام و پنجم مايه احسان
نخستين همچو کاووس است و ثاني همچو کيخسرو
سيم باسل چهارم شير اوژن پنجمين شجعان
نخستين هست قاآن و دوم فضل و سيم تبع
چهارم حاتم طائي و پنجم معن بن شيبان
نخستين بر سپه سالار و ثاني نايب اول
سيم سردار و چارم سرور و پنجم فلک دربان
به رزم اندر نخستين شيرکش ثاني پلنگ آسا
سيم پيل دمان چارم نهنگ و پنجمين ثعبان
نخستين آسمان از کر و ثاني روزگار از فر
سيم خورشيد و چارم بدر و پنجم کوکب رخشان
نخستين ثاني گشتاسب ثاني تالي بهمن
سيم نوذر چهارم طوس و پنجم رستم دستان
نخستين لجه بذلست و ثاني مخزن همت
سيم ابرست و چارم کان و پنجم بحر بي پايان
نخستين چرخ را آيين دوم زيب و سيم زيور
چهارم حيله اورنگ و پنجم زينت ايوان
نخستين آهنين خودست و ثاني آهنين جوشن
سيم آهن قبا چارم چو پنجم آهنين چوگان
نخستين مظهر فيض و دوم صنع و سيم دانش
چهارم آفتاب جود و پنجم سايه يزدان
عدوي هريکي زان پنج تن را تا ابد بادا
مکان در گلخن و اصطبل و قيد و منقل و نيران