روز مي و وقت عيش و گاه سرورست
يار جوان مي کهن خداي غفورست
ميل و سکون شوق و صبر ذوق و تحمل
شعله و خس برق و دشت سنگ و بلورست
باديه پر سنگ و وقت تنگ و قدم لنگ
توشه کم و ره دراز و مرحله دورست
يار غيورست و حسن سرکش و من مست
شوق فزون صبر کم شراب طهورست
باديه بي آب و چشمه دور وهوا گرم
رخ تر و لب خشک و آفتاب حرورست
زهد گنه مي ثواب هجر قيامت
وصل جنان يار حور بزم قصورست
طاقت و دل زهد و مست واعظ و رندي
قوت و شل پند و کر بصيرت و کورست
جعد و بناگوش زلف و رخ خط و رويت
هاله و مه ابر و مهر سايه و نورست
خشم و رضا کين و مهر هجر و وصالت
خار و رطب نيش و نوش سوک و سرورست
گريه مطر اشک قطره ديده سحابست
عشق شرر شوق شعله سينه تنورست
بار عدو چرخ ضد زمانه مخالف
نفس رضا دل حليم طبع صبورست
شاه جهان جم دهر مير زمان کش
مهر عنان مه رکاب چرخ ستورست
داد به جا دادخواه زنده عدو طي
ملک مصون شرع شاد شاه غيورست
دانش و دل جود و طبع جودت و فکرش
نکهت و گل بوي و مشک تابش و هورست
نام حسن فکر بکر ذات کريمش
اصل طرب بحر عيش کان حبورست
باغ و رخش مهر و رايتش مه و رويش
ديو و ملک نار و نور زنگي و حورست
خصمش بسته کفش گشاده دلش شاد
تا خور و مه روز شب سنين و شهورست