در مدح خواجه ابوالقاسم احمد بن حسين ميمندي

زمانه رغم مرا اي به رخ ستيزه ماه
خطي کشيد بر آن عارض سپيد سياه
گمانش آن که تبه کرد جاي بوسه من
ز غاليه نشود جايگاه بوسه تباه
شيي به گرد مه اندر کشيد و آگه نيست
که از ميان شب تيره خوب تابد ماه
خسوف داد مه روشن ترا و چه گفت
که من نگه نکنم سوي او معاذ الله
کنون نگاه کنم سوي مه که مه بگرفت
چو مه گرفت بدو بيشتر کنند نگاه
سمنستان ترا پر بنفشه کردو رواست
بنفشه کشت و گلي خوشتر از نبفشه مخواه
زمانه گويي ازين نوبنفشه اي که نشاند
نهال داشت ز باغ وزير ايران شاه
جليل صاحب ابو القاسم آنکه خامه اوست
بهم کننده گنج امير رو پشت سپاه
نشان مهتري آن قوم رابودکه بود
به سجده کردن او سوده گشته روي و جباه
کهان به جودش پشت دوتاه راست کنند
مهان به خدمت او پشتها کنند دوتاه
دريست خدمت او خلق را بزرگ و شريف
که جز بزرگ و شريف اندر او نيابد راه
کهيست همت او را بلند وسايه بزرگ
کز و نگاه کني مه نمايد اندر چاه
شبيست هيبت او را سياه روي و دراز
که روز عمر عدو زو سيه شدو کوتاه
اگر ز هيبت او آتشي کنند از تف
ستارگان بگدازند چون درم درگاه
وگرزعادت او صورتي کنند از حسن
سپهر برسر او سازد از ستاره کلاه
زدوستي که مرا او راست عفو ساده شود
چو کهتري بر او معترف شود به گناه
شتاب گيرد و گرمي به وقت پاداشن
صبور گردد و آهسته گاه بادافراه
زمين اگر ز کف راد او گرفتي آب
نبات زرين رستي ازو به جاي گياه
اگر زطبعش بودي هوا نگشتي زابر
چو روي آينه کرده اندر آينه آه
ادب عزيز ازو گشت ورنه پشت ادب
شکسته بودو رخ لاله گونش گشته چو کاه
ايا گرفته مروت ز خاندان تو نام
ايا فزوده وزارت ز روزگار تو جاه
بزرگ بود هميشه وزارت و به تو باز
بزرگتر شد يارب تو بر فزاي و مکاه
خجسته طلعتي و شاه را خجسته وزير
بزرگ همتي وجود را بزرگ پناه
اميد زاير تورنجه گشت و خيره بماند
ز بسکه کردبه درياي بخشش تو شناه
مگر سخاوت تو روز روشنست که کس
نماند ناشده اندر جهان ازو آگاه
سخا بزرگ اميريست لشکرش بسيار
دل تو لشکر او را فراخ لشکر گاه
کسي که پنج سخن زان تو سؤال کند
جواب يابد پيوسته پنج را پنجاه
نگاه داشته باشد هميشه از همه بد
کسي که داشته باشد محبت تو نگاه
به نامت ار بنگارند روبهي بر خاک
چو صيد خواهي ازو، شير گيرد آن روباه
هميشه تا چو هوا سرد گشت و باغ دژم
کنند گرم و دل افروز خانه و خرگاه
هميشه تا که تواند شناخت چشم درست
نماز خفتن بيگه ز بامداد پگاه
به هر مرادي فرمانبر تو باد فلک
به هر هوايي ياريگر تو باد اله
موافقان تو با ناز و نوش و ناله چنگ
مخالفان توبا ويل و واي و ناله و آه