فقر مي داني چه باشد اي پسر
باتو گويم گرنداري زآن خبر
گرچه باشد بي نوا در زير دلق
خويش را منعم نمايد پيش خلق
گرسنه باشد دم از سيري زند
دوستي با دشمنان خود کند
چون دل پر دارد و دست تهي
مي نمايد در تراز و فربهي
گرچه باشد لاغر و خوار و ضعيف
وقت طاعت کم نباشد از حريف
اي پسر خود را بدرويشان سپار
تا نگه دارد تو را پروردگار
در بلا ياري مخواه از هيچ کس
زآنکه نبود جز خدا فريادرس
با فقيران هرکه همدم مي شود
در سراي خلد محرم مي شود