چار چيز ديگر اي نيکو سرشت
            هست از جمله خلايق نيک و زشت
         
        
            زان چهار اول حسد کيني بود
            زان گذشتن عجب و خودبيني بود
         
        
            خشم خود ديگر فرو ناخودنست
            خصلت چارم بخيلي کردنست
         
        
            اي پسر کم گرد گرد اين خصال
            از براي آنکه زشتست اين فعال
         
        
            غل و غش بگذار چون زر پاک شو
            پيش از آن که خاک گردي خاک شو
         
        
            حرص بگذار و قناعت پيشه کن
            آخر از مردن يکي انديشه کن