دربيان آنکه چارچيزنشانه بدبختي است

چارچيزآثاربدبختي بود
جاهلي وگاهلي سختي بود
امرونهي زقرآن گوشدار
جاي شادي نيست دنياهوشدار
بي کسي وناکسي هرچارشد
بخت بدرااين همه آثارشد
آنکه دربندعبادت مي شود
بي شک ازاهل سعادت مي شود
برهواي خودقدم هرکونهاد
کي تواندکردبانفسک جهاد
هرکه سازددرجهان باخواب وخور
درقيامت باشدش زآتش گذر
روي گردان ازمرادوآرزو
پس بدرگاه خداآورتورو
کامراني سربناکامي کشد
مردره خط درنکونامي کشد
امرونهي حق چوداري ايوحيد
پس مرودنباله نفس پليد
هرکه ترک کامراني ميکند
برخلافش زندگاني ميکند