در ميان دشمنان پيري کهن
دوستي را گفت اي نيکوسخن
کاين همه خلقند دايم غم زده
ترک شادي کرده و ماتم زده
بيشتر غمشان ازان بينم مقيم
تا چرا آخر خداوند کريم
آن کند جمله که خود خواهد مدام
وانچه بايد خلق را نکند تمام
گر ز صد تن داعي يک کار خاست
تا نخواهد حق نيايد کار راست