ترا اگر به نياز احتياج خواهد بود
نيازمندي ما را رواج خواهد بود
به دردمندي من عاشقي نخواهي يافت
ترا به عاشق اگر احتياج خواهد بود
لب عقيق تو گراين چنين شود شاداب
هزارتشنه جگر را علاج خواهد بود
کلاه گوشه عجزي که بشکني اينجا
چوسربرآوردي از خاک تاج خواهد بود
اگر به آب تو آميخته است منت خشک
به کام تشنه لبان چون زجاج خواهد بود
شدم خراب که ايمن شوم ندانستم
که گنج بهر خراج احتياج خواهد بود
درين جهان چو ندارد رواج اين زر قلب
در آن جهان چه سخن را رواج خواهد بود
ز رنگ وبوي جهان صاف کن چو شبنم دل
که سنگ راه تواين امتزاج خواهد بود
ز زال دهر چومردان کناره کن صائب
اگر به حور ترا ازدواج خواهدبود