شماره ٦٢١: به مقدار بصيرت خاطر آگاه مي لرزد

به مقدار بصيرت خاطر آگاه مي لرزد
که خورشيد جهان افروز بيش از ماه مي لرزد
به نسبت مي شود سر رشته پيوندها محکم
که از بي مغزي خود کهربا بر کاه مي لرزد
چه مي آيد زصبر و طاقت ما در خطر گاهي
که کوه قاف بر خود بيشتر از کاه مي لرزد
اگرچه حجت ناطق زعيسي در بغل دارد
همان مريم به جان از تهمت ناگاه مي لرزد
گرامي گوهران را مي کند بي وزن، سنجيدن
که يوسف در ترازو بيشتر از چاه مي لرزد
نفس در ره نسازد راست هر کس دوربين افتد
زفکر عاقبت دايم دل آگاه مي لرزد
زخواب امن صائب فتنه بيدار مي زايد
که دورانديش در منزل فزون از راه مي لرزد