شماره ٦٦٢: رسيده است به معراج اوج پستي ما

رسيده است به معراج اوج پستي ما
هزار پايه کم از نيستي است هستي ما
به هر چه چشم گشاديم، عشق مي بازيم
گرفت روي زمين را صنم پرستي ما
نسيم صبح فنا تيغ بر کف استاده است
نفس چگونه برآرد چراغ هستي ما؟
به گوش، خنده ميناي مي گران آيد
ز بس که هست سبکروح، خواب مستي ما
غذاي روح به تن مي دهيم از غفلت
به خويش خاک ببالد ز تن پرستي ما
غنيمت است دمي آب خوش درين عالم
به ذوق آب خمارست مي پرستي ما
شبي که سايه کند مي به جام ما صائب
سياه روز نگردد چراغ هستي ما