شماره ٦٥٤: به هر ترنمي از جاي مي رود دل ما

به هر ترنمي از جاي مي رود دل ما
سبک رکاب چو بوي گل است محمل ما
زمين سينه ما درد و داغ پروردست
يکي هزار شود تخم اشک در گل ما
شکست آينه ما و توتيا گرديد
همان خيال تو استاده در مقابل ما
رسيده ايم به انجام و اول سفرست
ز راه دورتر افتاده است منزل ما
به پيشدستي ما نيست در کرم حاتم
ز آبرو نشود تنگدست، سايل ما
هزار ناخن تدبير غوطه در خون زد
نشد گشاده شود عقده هاي مشکل ما
ز سرو گلشن فردوس راست مي گذريم
نهال قد تو تا پا فشرده در دل ما
نمي خوريم غم از هيچ رهگذر صائب
خوشا کسي که درآيد به گوشه دل ما