شماره ٣٠٦: اي در آتش از گل روي تو نعل لاله ها

اي در آتش از گل روي تو نعل لاله ها
ماه رخسار ترا از حلقه خط هاله ها
من که صد خونين جگر را داغ مي دادم به طرح
مي کنم دريوزه داغ اين زمان از لاله ها
ناله سوزان اگر از دل چنين آيد به لب
پرده فانوس گردد، پرده تبخاله ها
اي که محو چشم خوبان گشته اي، ايمن مباش
کاين بلاهاي سيه دارد عجب دنباله ها
کاروان اشک ما را آتشي در کار نيست
آتش اين کاروان است آتشين پر گاله ها
جمع برگردد، پريشان گر رود تير از کمان
مي رسد يکجا به دل فيض پريشان ناله ها
صحبت نيکان بود اکسير ناقص طينتان
مي شود ياقوت در پيمانه گل، ژاله ها
مهر خاموشي شود گل بر دهان بلبلان
هر کجا صائب شود آغاز، خونين ناله ها