شماره ٢٧١: شيوه هاي چشم او را در نظر داريم ما

شيوه هاي چشم او را در نظر داريم ما
مو به مو زان جنبش مژگان خبر داريم ما
بلبلان در راه ما بيهوده مي ريزند خار
ديده اي از دامن گل پاکتر داريم ما
زورق ما گر چه شد يکرنگ دريا چون حباب
همچنان انديشه از موج خطر داريم ما
از پي روپوش، صندل بر جبين ماليده ايم
ورنه سر را از براي دردسر داريم ما
ديدن پا خوشترست از بال و پر طاوس را
عيب خود را در نظر بيش از هنر داريم ما
ديده حيران ما را پرده ديگر شود
نسخه از رخسار او چندان که برداريم ما
نيست آسان ترک مي صائب خمارآلود را
چون ازان لبهاي ميگون چشم برداريم ما؟