شماره ٢٢: رتبه بال پري باشد پر تير ترا

رتبه بال پري باشد پر تير ترا
شوخي چشم غزالان است زهگير ترا
مي شود سرسبز از عمر ابد، آن را که کشت
داده اند از چشمه خضر آب شمشير ترا
چرخ نتواند نگاه کج به مجنون تو کرد
شير مي بوسد زمين از دور نخجير ترا
شاهد گوياست بر حسن تمام اجزاي تو
نا تمامي، در کف نقاش، تصوير ترا
وه چه سلطاني، که بر گردن عزيز مصر را
منت زلف گره گيرست زنجير ترا
حسن دورانديش آماده است از خط گرد مشک
تا کند در منت هاي حسن، تعمير ترا
مي شمارد گوهر شهوار را اشک يتيم
قلب صائب چون فريبد ديده سير ترا؟