ابتداي سخن به نام يکي
در دو عالم يکي است نيست شکي
جود او مي دهد وجود به ما
جام گيتي نما نمود به ما
ديده ما شده نکو روشن
چشم عالم به نور او روشن
در همه نور او عيان ديديم
تو چنين بين که ما چنان ديديم
نور اسماي اوست در اشيا
خوش بود هر که خواند اين اسما
آسمان و زمين و لوح و قلم
روشن از نور او بود فافهم
او يکي و صفات او بسيار
ليس في الدار غيره ديار
نعمت اللهم و شدم آگاه
گفته ام لا اله الا الله