در توحيد

گرنه آب است اصل گوهر چيست
جوهر گوهر منور چيست
همه عالم چو جوهري درياب
با تو گفتم بدانکه جوهر چيست
نقطه در دوره دايره بنمود
گرنه آن است اين مدور چيست
خط فاصل ميان ظلمت و نور
جز وجود مضاف ديگر چيست
گرنه مي ساغر است و ساغر مي
در حقيقت بگو که ساغر چيست
نزد ما موج و بحر هر دو يکي است
بجز از آب عين مظهر چيست
جام گيتي نما است يعني دل
بکف آور ببين که دلبر چيست
عالمي از وجود موجودند
کس نگويد وجود خود در چيست
گر يکي را هزار بشماري
آن همه جز يکي مکرر چيست
گر بداني حقيقت انسان
بازيابي که صدر و مصدر چيست
نقش عالم خيال اوست ببين
ورنه معني اين مصور چيست
به مثل گر نمونه مي جوئي
حلقه سيم و خاتم زر چيست
لوح محفوظ را روان مي خوان
تا بداني که اصل دفتر چيست
گر نه آب حيات معرفت است
عين کوثر، بگو که کوثر چيست
بزم عشق است و عاشقان سرمست
به از اين جنت اي برادر چيست
گر نگوئي که مصطفا حق است
بازو و ذوالفقار حيدر چيست
نعمت الله مظهر عشق است
منکر او به غير کافر چيست