وه چه حسن است اين که پيدا کرده اي
شکل جان را آشکارا کرده اي
معني صورت پدپد آورده اي
تا جمال خود هويدا کرده اي
غنچه اي از گلستان بنموده اي
بلبلان را مست و شيدا کرده اي
ترک چشم مست را مي داده اي
عقل هر هشيار يغما کرده اي
گوهري را در صدف بنهاده اي
چشم ما را عين دريا کرده اي
جود هر عاشق وجود تست باز
نام خود معشوق يکتا کرده اي
باز سيد را به خود بنموده اي
وز کلام خويش گويا کرده اي