راهيم و رهنمائيم هم رهرويم و همراه
هم سيديم و بنده هم چاکريم و هم شاه
جام و مي لطيفند اين جسم و جان که داريم
در باطن آفتابيم در ظاهريم چون ماه
گاهي چنين که بيني بر تخت چون سليمان
گاهي چنانکه داني چون يوسفيم در چاه
رنديم و لاابالي سرمست در خرابات
با ساقئي حريفيم دايم به کام دلخواه
در راه بي کرانه ما مي رويم دايم
گر عزم راه داري ما با توايم همراه
اي يار بندگي کن تا پادشاه گردي
زيرا که پادشاهند اين بندگاه درگاه
توقيع آل دارد حکم ولايت ما
باشد نشان آن حکم بر نام نعمت الله