به هر حسني که مي بينم جمالش مي نمايد رو
به معني دو يکي يابم به صورت گرچه باشد دو
به من گر شاهد معني نمايد رو به صد صورت
ز هر صورت مرا حسني نمايد روي او نيکو
بيا آئينه اي بردار و روي خود در آن بنما
که تمثال جمال او شود روشن به چشم تو
اگر در خواب و بيداري، وگر مستي و هشياري،
خيالش نقش مي بندم نمي باشم دمي بي او
تو لطف ساقي ما بين که هر دم مي دهد جامي
در آن جام از صفاي مي به رندان مي نمايد رو
بيا اي مطرب خوشخوان که شعري گفته ام خوش خوش
قبولش کن ز من قولي برو صوت خوشي مي گو
بسي رندان و سرمستان که ديدي يا شنودستي
وليکن در همه عالم يکي چون نعمت الله کو