گوهر در يتيم از ما بجو
آن چنان گوهر دين دريا بجو
در وجود خويشتن سيري بکن
حضرت يکتاي بي همتا بجو
دست بگشا دامن خود را بگير
هر چه مي خواهي ز خود جانا بجو
در دل ما نقد گنج ما طلب
از چنين گنجي بيا آن را بجو
عاشق و معشوق ما هر دو يکي است
صورت و معني آن يکتا بجو
گر بهشت جاودان خواهي بيا
خلوت ميخانه ما را بجو
شرح اسما عارفانه خوش بخوان
يک مسما در همه اسما بجو
در خرابات مغان مست خراب
رو قدم نه کام دل آنجا بجو
نور او در ديده بينا ببين
نعمت الله در همه اشيا بجو