ساقي سرمست رندان مي دهد جامي به من
وز لب او مي رسد هر لحظه پيغامي به من
گاه زلفش مي فشاند گاه بر رو مي نهد
مي نمايد روز و شب خوش صبحي و شامي به من
منشي ديوان اعلي از قضا و از قدر
مي نويسد خوش نشاني مي نهد نامي به من
من دعا گويم، دعاي دولتش گويم مدام
در عوض او مي دهد هر لحظه دشنامي به من
نعمت اللهم به من نعمت خدا بخشيده است
اين چنين خوش نعمتي فرموده انعامي به من