علم صيد است و قيد کن محکم
ياد مي گير و مي نويسش هم
نفسش جان به عالمي بخشد
هر که با جام مي بود همدم
گر جهاني به غم گرفتارند
دل شادان ما بود بي غم
اسم اعظم مرا چو خرم کرد
نخورم غم ز صاحب اعظم
عقل خود را بزرگ مي دارد
نزد من کمتر است از هر کم
مقدم ما مبارک است به فال
ذوق ها مي رسد در اين مقدم
نعمت الله به عالمي مي داد
بندگان سرخوشند و سيد هم