آتش عشق تو جان مي سوزدم
هرنفس کون و مکان مي سوزدم
عود دل در مجمر سينه به عشق
خوش همي سوزد چو آن مي سوزدم
مهر تو شمعي و دل پروانه اي
بي محابا خوش روان مي سوزدم
معني عشق تو برزد آتشي
صورت پير و جوان مي سوزدم
پختگان دانند حال سوز من
کاتش عشقت چسان مي سوزدم
در ميان آبم وآتش چو شمع
آشکارا و نهان مي سوزدم
ساز سيد سوز دل ها شد از آن
آتش عشق فلان مي سوزدم