شماره ١٧١: در آينه وجود مطلق
در آينه وجود مطلق
خود بينم وخود نمايم الحق
مائيم حباب و آب و دريا
هم جام شراب و بحر و زورق
معشوق وي است وعاشقش ما
از عشق شديم هر دو مشتق
مستيم وخراب در خرابات
ايمن ز مقيديم و مطلق
يک جرعه ز درد درد ساقي
خوشتر ز هزار جام راوق
ما بلبل سرخوشيم و گلشن
از ناله ما گرفت رونق
هر قول که گفت نعمت الله
گفتند جهانيان که صدق