ساقيم مي رفت و رندان در پيش
جام مي بر دست ومستان در پيش
عزم کرده تا خرابات مغان
عاشقان و مي پرستان در پيش
نعره مستانه مي زد دم به دم
هاي و هوي باده نوشان در پيش
گر به مستي عربده کردي دمي
لطف فرمودي فراوان در پيش
چون روان شد از برم عمر عزيز
دل روان شد از بدن جان در پيش
درهواي بزم او ني در خروش
چنگ با زلف پريشان در پيش
درد دردش نوش کن اي جان من
تا بيابي صاف درمان در پيش
خضر رفته از پي ساقي ما
نوش کرده آب حيوان در پيش
خوش خرامان مي رود مست وخراب
نعمت الله و حريفان در پيش