برو اي مير من با مال مناز
بيش ازين سيم و زر به هم مگداز
تا کي آزار خلق مي جوئي
مکن آزار ورنه يابي باز
ور خماري و دردسر داري
با من مست کي شوي دمساز
سخنم ساقيئي است روح افزا
نفسم مطربي است خوش آواز
ملک من عالمي است بي پايان
وان تو از ختا است تا شيراز
من به سلطان خويش مي نازم
تو به تاج و سرير خود مي ناز
نعمت الله پير رندان است
گر مريدي به پير خود پرداز