ملک اگر خواهد کسي گو هان بگير
ملک خواهي دامن سلطان بگير
دل به دلبر ده که آن دلبر خوش است
جان رها کن خدمت جانان بگير
جام در دور است و آن در بزم ماست
مي اگر نوشي بيا و آن بگير
خلق خواهي بر سر بازار شو
گنج جويي گوشه ويران بگير
بنده اي در حضرت سلطان درآي
پادشاهي ملک جاويدان بگير
ترک اين دنيا و آن عقبي بکن
خود رها کن خدمت يزدان بگير
همچو سيد در خرابات مغان
دست بگشا دامن مستان بگير