شماره ٧٨٦: گر يار غار خواهي مائيم يار سيد

گر يار غار خواهي مائيم يار سيد
ور ذوق دوست جوئي ما دوستدار سيد
هر آينه که بيني جام جهان نمائي است
چو نور مي نمايد در وي نگار سيد
سيد در انتظار است تا کي رسد اشارت
گرچه بود جهاني در انتظار سيد
صياد عقل اول عالم بود شکارش
سيمرغ قاف وحدت باشد شکار سيد
صاحبدلان کامل در عشق جان سپردند
بر خاک ره فتاده در رهگذر سيد
هر جا که رند مستي است در گوشه خرابات
باشد چو دردمندان او دردخوار سيد
گفتم که مي رساند ما رابه حضرت او
حق گفت نعمت الله اين است کار سيد