شماره ٧٨٠: نعمت الله باز با ما وا رسيد

نعمت الله باز با ما وا رسيد
چونکه از ما بود با ما وا رسيد
همچو قطره رفته بود از بحر ما
آمد اينجا باز با دريا رسيد
مجلس عشق است و ما مست خراب
کي تواند عقل اينجاها رسيد
عشق بالايش بلائي خوش بود
اين بلا ما را از آن بالا رسيد
موج و دريا چون به هم آميختند
عين ما گوئي به عين ما رسيد
تا سرزلفش پريشان يافتيم
بر سر ما عالمي سودا رسيد
داد سيد حکم ميخانه به ما
منصب عالي چنين ما را رسيد