شماره ٧٣٢: هر کسي را عنايتي فرمود

هر کسي را عنايتي فرمود
آن عنايت همه به ما بنمود
تا ببيند به نور خود خود را
چشم خود هم به روي ما بگشود
طينت ما ز خاک ميخانه است
ميل ما جز به مي نخواهد بود
هر که آمد به خلوت دل ما
در بهشت آمد و خوشي آسود
آتش عشق سوخت عود دلم
خوش بود آتشي چنين بي دود
آينه هم ز جود پيدا کرد
دل خود را هم او ز خود بربود
از سر ذوق گفته ام سخني
به ازين گفته اي دگر که شنود
چون وجود است هر چه مي يابم
غير او نيست در جهان موجود
مي و جام و حريف و ساقي اوست
نعمت الله اين چنين فرمود