شماره ٧٢٧: ساقي ما به ما کرم فرمود

ساقي ما به ما کرم فرمود
در ميخانه را به ما بگشود
جام گيتي نما به دور آورد
مي خمخانه را به ما پيمود
گر يکي ور هزار جام گرفت
وجه خاصي به هر يکي بنمود
آتش عشق او بسوخت مرا
خوش بود آتشي چنين بي دود
در مقامي که جسم و جان نبود
بود و نابود خود نخواهد بود
اين چنين گفته هاي مستانه
در جهان خود که گفت يا که شنود
نفسي باش همدم سيد
تا بيابي ازين نفس مقصود