شماره ٧٢٤: لطف ساقي بسي کرم فرمود

لطف ساقي بسي کرم فرمود
در ميخانه را به ما بگشود
جام گيتي نما به ما بخشيد
مي خمخانه را به ما پيمود
نقد گنجينه حدوث و قدم
جمع کرد و همه به ما بنمود
از ازل تا ابد عنايت او
هست با بندگان و خواهد بود
هو هو لا اله الا هو
ليس في الدار غيره موجود
نقش غيري خيال اگر بندي
آن خيالت محال خواهد بود
گر صد است ار هزار جمله يکيست
جز يکي نيست بنده را مقصود
وحده لاشريک له گفتيم
غير او نيست شاهد و مشهود
بزم ما مجلسي است شاهانه
سيد ما اياز و او محمود